سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز یک کلاغ چهل کلاغ/ ستون طنز کلپک سلام

 

 
 

ستون طنز کلپک سلام
یک کلاغ چهل کلاغ

این روزها وقتی خبرهای فضای مجازی را مرور می کنم،گاها با تکذیب کردن های بعدش مواجه می شوم مثل خبر کشته شدن این مردک تروریست البغدادی که هر از گاهی اعلام و سپس تکذیب می شود.

طفلک مارمولک ها ،نمیدانند کدام خبر واقعی هست یا کدامش بعدا تکذیب می شود.
البته شکر خدا در دنیای ما جانداران چنین مشکلی وجود ندارد، یعنی اگر امروز گرازی به حسب نافهمی لگدی به گورخری زد یا کفتاری توانست خرگوشی شکار کند و یا کلپکی بخت اقبال یارش بود و مگسی ناکار کرد، دیگر بعدش تکذیبه ندارد که بگویند این مگس با توجه به اینکه از نظر جناحی با مارمولک ها همفکر بوده از خیر خوردنش گذشته اند و یواشکی ولش کرده اند.

اصلا بگذارید قصه این  وقاحت را با ذکر این داستان طنز کامل تر کنم تا بدانید چطور در تلگرام یک کلاغ، چهل کلاغ می شود:
شغالی مرغی از خانه پیر زنی دزدید. پیرزن در عقب او نفرین کنان فریاد می کرد؛ ای وای مردم برسید که شغال مرغ دو منی مرا برد .
شغال بیچاره از این مبالغه پیرزن سخت در غضب شد و از غایت تعجّب و غضب به پیر زن دشنام می داد. که عجوزه از بحر جوجه ای کم قال و قیل کن!

در آن میان روباهی به شغال رسید و گفت :چیه داداش ! چرا این قدر بر افروخته ای ؟
شغال گفت :ببین این پیرزن چقدر دروغگو و بی انصاف است . جوجه را که یک چارک هم نمی شود، دو من می خواند .
روباه گفت :بده ببینم چه قدر سنگین است !
روباه وقتی مرغک را گرفت ، روی به گریز نهاد و گفت :به پیرزن بگو مرغ را به پای من چهار من حساب کند